۱۳۸۹/۰۵/۱۹

اسب ها



عقربه های بی مسیر
غمپوش های قهوه ای
غمپوش های سیاه ...







نمی دانم چرا هوای نوشتن در نت را ندارم . از تمام دوستانی که برایم پیام گذاشتند و یا تماس گرفتند و یا ایمیل زدند ممنون و متشکرم . سعی ام بر این است که بیشتر حضور داشته باشم . اما نمی دانم این چه نیرویی است که مرا از نوشتن در نت باز می دارد . به هر حال با این شعر کوتاه که آخرین شعر مجموعه ی جدید است سال 89 را با تاخیر آغاز می کنم . البته این شعر به سال 87 باز می گردد و من این چند خط را بسیار دوست دارم چرا که لمسشان کردم . درپاییزی که به خلیایی شاعرانه می رفت . و غروب که خورشید را خنجر می زد و خون آلوده خورشید در پس ابر ها گم می شد . غم پوش های سیاه و قهوه ای ، با آن حرکت موقر . اسب ها .

حسین طوافی

19 امرداد ماه 1389